ندای رنج از سرزمین پشتونها: تحلیل خشونت سازمانیافته علیه یک قوم
ندای رنج از سرزمین پشتونها: تحلیل خشونت سازمانیافته علیه یک قوم
ندای رنج از سرزمین پشتونها: تحلیل خشونت سازمانیافته علیه یک قوم
نوشتار زیر از عصمت رضا شاه جهان، یکی از اعضای برجسته جنبش تحفظ پشتونها (PTM) در پاکستان، عمیقاً به دردهای مزمن و بیعدالتیهای روا داشته شده بر قوم پشتون در ایالت خیبر پختونخوا میپردازد. این متن با زبانی صریح و بیپرده، وضعیت اسفبار این منطقه را به تصویر میکشد و اتهامات جدی را متوجه دولت و ارتش پاکستان میکند.
"در چهار دهه گذشته، گاه با عنوان «پروژه جهاد»، گاه «پروژه طالبان»، سپس «جنگ علیه ترور» و حالا با نام «پروژه خوارج»، ایالت پشتون نشین خیبر پښنونخوا به طور مداوم در آتش افکنده شده است. هر بار روایت جدیدی ساخته می شود، اما هدف همواره همان مردم عادی و صلح طلب پشتون هستند. شاید در هیچ نقطه ای از جهان، دولتی یا ارتشی با این چنین تداوم و بی رحمی، شهروندان خود را به خاک و خون نکشیده باشد.سرزمین پشتون ها به میدان دائمی جنگ های نیابتی و سرد تبدیل شده است، جایی که ریختن خون مردم به سیاست رسمی تبدیل شده و هر گونه مقاومت، با برچسب «خیانت» یا «تروریسم» سرکوب می شود. این، در هیچ حالتی یک سیاست دفاعی نیست، بلکه یک نسل کشی هدفمند و سازمانیافته است: در این جنگ، مردم را هدفمندانه به قتل می رسانند تا بر سرزمین و منابع قومی شان سلطه یابند."
تبصرهای بر رنج بیپایان پشتونها
نوشتار تکاندهنده عصمت رضا شاه جهان تصویری تاریک و دردناک از وضعیت قوم پشتون در پاکستان ارائه میدهد. این متن نه تنها یک ادعا، بلکه فریادی است از دل سالها ستم، خشونت و بیعدالتی سیستماتیک. واقعیت این است که پشتونها در این ناحیه از پاکستان، به ویژه در خیبر پختونخوا، به شدت از سیاستهای دولتی و نظامی آسیب جدی دیدهاند. این منطقه به دلیل موقعیت استراتژیک و مرزی خود با افغانستان، پیوسته درگیر جنگهای نیابتی و عملیاتهای نظامی بوده است.
ادعای شاه جهان مبنی بر اینکه "شاید در هیچ نقطهای از جهان، دولتی یا ارتشی با اینچنین تداوم و بیرحمی، شهروندان خود را به خاک و خون نکشیده باشد"، اگرچه ممکن است جسورانه به نظر برسد، اما با توجه به شواهد و گزارشهای متعدد از وضعیت حقوق بشر در این مناطق، قابل تأمل است. عملیاتهای نظامی بیرویه، ناپدید شدنهای اجباری، کشتارهای فراقضایی و اتهامات ناروا به شهروندان عادی، همگی بخشی از واقعیت تلخی است که مردم پشتون با آن دست و پنجه نرم میکنند.
جنبش تحفظ پشتونها (PTM)، که عصمت رضا شاه جهان از اعضای آن است، دقیقاً برای مقابله با همین ظلمها و احقاق حقوق پایمال شده قوم خود به پا خاسته است. این جنبش به طور مسالمتآمیز خواستار عدالت، صلح، و پایان دادن به سیاستهای نظامیگری در مناطق پشتوننشین است. با این حال، همانطور که در متن نیز اشاره شده، هرگونه مقاومت و اعتراض صلحآمیز این جنبش با برچسبهای "خیانت" یا "تروریسم" سرکوب میشود. این رویکرد نه تنها منجر به افزایش نارضایتیها شده، بلکه زمینه را برای تداوم و تشدید خشونتها فراهم میآورد.
بخش پایانی نوشته شاه جهان که این وضعیت را "یک نسلکشی هدفمند و سازمانیافته" توصیف میکند، اتهامی بسیار سنگین و جدی است. اگرچه اصطلاح "نسلکشی" تعریف حقوقی خاص خود را دارد، اما هدف قرار دادن سیستماتیک مردم عادی و ادعای سلطه بر سرزمین و منابع قومی آنها، نشاندهنده ابعاد عمیق و نگرانکننده این بحران است. این بیان، عمق ناامیدی و رنجی را نشان میدهد که مردم پشتون در مواجهه با سیاستهایی تجربه میکنند که به نظر میرسد بقای آنها را به خطر میاندازد.
در نهایت، ندای عصمت رضا شاه جهان و جنبش تحفظ پشتونها، نه تنها به گوش جامعه پاکستان، بلکه به گوش جامعه جهانی باید برسد. سکوت در برابر این ظلمها، به معنای شریک شدن در آنهاست. رسیدگی عادلانه به وضعیت پشتونها و تضمین حقوق انسانی و شهروندی آنها، امری ضروری و فوری است تا شاید این منطقه روزی رنگ صلح و آرامش را به خود ببیند.