هشدار جدی درباره "تحقیر نظاممند و تربیت بردهوار" نسل آینده افغانستان تحت سلطه طالبان،
هشدار جدی درباره "تحقیر نظاممند و تربیت بردهوار" نسل آینده افغانستان تحت سلطه طالبان،
گزارشی تحلیلی
هشدار جدی درباره "تحقیر نظاممند و تربیت بردهوار" نسل آینده افغانستان تحت سلطه طالبان،
یک مقاله تحلیلی جدید، به بررسی پیامدهای عمیق و ویرانگر ادغام اجباری کودکان و جوانان آزادیخواه افغانستان با ساختارهای استبدادی طالبان میپردازد و نسبت به آیندهای تاریک برای این نسل هشدار میدهد.
کابل - در بحبوحه تحولات پیچیده افغانستان، نگرانیها از آینده کودکان و نوجوانان کشور تحت حاکمیت طالبان افزایش یافته است. یک مقاله تحلیلی که اخیراً منتشر شده، به تفصیل به عواقب روانی، اجتماعی و سیاسی زندگی مشترک کودکان و جوانان با پیشینه آزادیخواهی با همتایان خود که پیرو ساختار امارت طالبان هستند، در چارچوب یک نظام استبدادی میپردازد. این مقاله استدلال میکند که چنین وضعیت تحمیلی، نهتنها منجر به تضعیف انگیزه و عزت نفس نسل آزادیخواه میشود، بلکه زمینهساز تربیت نسلی ظلمپذیر، سرکوبشده و تسلیم در برابر حاکمیت جاهل و خشن خواهد بود.
نویسنده این مقاله با اشاره به پیشینه تاریخی مجاهدان افغان که برای ارزشهایی چون استقلال، کرامت، و عدالت جنگیدهاند، نسل کنونی کودکان آزادیخواه را "فرزندان عقابهای کوههای هندوکش" توصیف میکند که به آزادی خو گرفتهاند. در مقابل، طالبان نظامی مبتنی بر حذف، ارعاب و تحمیل عقاید را برپا کرده است. قرار گرفتن این دو گروه در یک فضای تربیتی و اجتماعی، نه همزیستی که تحمیل و تضعیف فرهنگی به زیان گروه آزادیخواه قلمداد میشود.
بر اساس این تحلیل، تحقیقات روانشناسی اجتماعی نشان میدهد که کودکان و نوجوانان در محیطهای پر از تبعیض، ارعاب و تحقیر، به مرور دچار شکست درونی میشوند. غرور ملی، انگیزه فردی، و باور به توانایی تغییر جهان پیرامون، در چنین فضاهایی تخریب میشود. مقاله هشدار میدهد که کودکی که به جای تکریم، شاهد ارجگذاری به "قاتلان، تروریستها و جاهلان" است، به تدریج به این باور میرسد که آزادی، عزت و انسانیت مفاهیمی شکستخوردهاند.
این مقاله در ادامه به عواقب اجتماعی و سیاسی این وضعیت میپردازد و بیان میکند که در فضایی که ظلم عادیسازی میشود و عدالت امری غیراجرایی جلوه میکند، نسل جدید به سمت پذیرش "تقدیر تحمیلی" سوق داده میشود. نویسنده پیشبینی میکند که چنین کودکی در بزرگسالی به "غلامی حلقهبهگوش، فرمانبردار کور و مجری بیاراده ساختارهای جاهل و استبدادی" تبدیل خواهد شد. این فرآیند، نه تنها آزادی فردی را نابود میکند، بلکه سنگبنای یک جامعه بردهوار و بیهویت را بنا مینهد؛ جامعهای که نه مطالبهگر، که مجری اراده دشمنان خود است.
در برابر این وضعیت بحرانی، مقاله تنها راهکار مؤثر را "ایستادگی آگاهانه و سازمانیافته" در قالب مقاومت نرمافزاری (شامل آموزش، آگاهیبخشی، رسانه، و تربیت) و مقاومت سختافزاری (شامل سازمانهای مقاومت ملی و دفاع از ارزشها) میداند. در این تحلیل تاکید شده است که نخبگان، معلمان، اندیشمندان، و نسل جوان باید با تمام توان از هویت فرهنگی و کرامت انسانی خود دفاع کنند و اجازه ندهند نسل آینده در تاریکی تحقیر و ظلم دفن شود.
نتیجهگیری:
این مقاله نتیجهگیری میکند که ادغام کودکان و جوانان آزادیخواه با ساختارهای فکری و تربیتی طالبان، نه یک همزیستی سیاسی، بلکه یک "پروژه هدفمند برای حذف هویت ملی و عزت انسانی" ملت افغانستان است. این روند، در صورت تداوم، به "تسلط دائمی ظلم و انتشار جهل، ادامه خشونت و استمرار بردگی" به اشکال مختلف خواهد انجامید.
تنها راه نجات ملت، تداوم و تقویت مقاومت چندبعدی و آگاهانه است؛ مقاومتی که باید از خانه و مدرسه آغاز شود و در میدانهای مقاومت و سیاست جامعه عمل بپوشاند و همچنان به شکل مبارزه نرم و عملیات ترکیبی در چهارچوب فرهنگ و رسانه تداوم یابد. این مقاله با صراحت اعلام میکند که آزادی این ملت قربانی شده، به خصوص نسل آینده، وابسته و مدیون به ایستادگی مبارزین و مقاومتگران جوانان هدفمند و بانوان مبارز امروز افغانستان است.
شبکه خبری و اطلاع رسانی افغانستان- چنگال