اعلام اخیر استقلال بلوچستان، با محوریت چهرهای چون میر یار بلوچ، نه صرفاً یک رویداد خبری، بلکه گسستی بنیادین در جغرافیای سیاسی منطقه و چالشی عمیق برای دولت پاکستان محسوب میشود. این اقدام، که در پی دههها حاشیهنشینی، سرکوب و بهرهبرداری از منابع غنی این سرزمین صورت میگیرد، پژواک خواست دیرینهی مردم بلوچ برای تعیین سرنوشت خویش است.
میر یار بلوچ، به عنوان صدایی رسا و نمایندهای از جنبش آزادیخواهانه بلوچ، با این اعلام، نه تنها بر زخمهای عمیق تاریخی و بیعدالتیهای ساختاری انگشت میگذارد، بلکه با طرح "جمهوری دموکراتیک بلوچستان"، چارچوبی سیاسی برای آیندهای مستقل ترسیم میکند. درخواست او از جامعه بینالمللی و سازمان ملل برای به رسمیت شناختن این جمهوری نوپا و اعزام نیروهای حافظ صلح، نشاندهنده آگاهی عمیق از پیچیدگیهای ژئوپلیتیکی و مخاطرات امنیتی پیش روی این جنبش است.
باید اذعان داشت که این اعلام، در خلاء صورت نگرفته است. گزارشهای همزمان از حملات هماهنگ به نیروهای پاکستانی، گواهی بر عمق نارضایتی و سازمانیافتگی بخشی از جامعه بلوچ دارد. در سوی دیگر، واکنش احتمالی پاکستان، با توجه به حساسیتهای امنیتی و ژئواستراتژیک این منطقه، میتواند بسیار تند و غیرقابل پیشبینی باشد. اتهامات پیشین اسلامآباد مبنی بر حمایت خارجی از این جنبش، بستری را برای تشدید مداخلات و سرکوبها فراهم میآورد.
با این حال، اعلام استقلال بلوچستان، با رهبری چهرهای چون میر یار بلوچ، بار دیگر توجه جامعه جهانی را به مسئلهای مغفولمانده جلب کرده است. این رویداد، فرصتی است تا نهادهای بینالمللی و قدرتهای منطقهای، با رویکردی مسئولانه و با در نظر گرفتن حق تعیین سرنوشت ملتها، به این بحران پیچیده بنگرند. نادیده گرفتن این خواست و تداوم سیاستهای مبتنی بر انکار و سرکوب، نه تنها به تشدید خشونت و بیثباتی در منطقه دامن خواهد زد، بلکه اصول بنیادین حقوق بشر و عدالت بینالمللی را نیز زیر سوال خواهد برد.
در نهایت، آینده بلوچستان و سرنوشت اعلام استقلال آن، به عوامل متعددی از جمله انسجام داخلی جنبش بلوچ، واکنش دولت پاکستان، و نقشآفرینی بازیگران منطقهای و بینالمللی بستگی خواهد داشت. اما آنچه مسلم است، این است که صدای میر یار بلوچ و خواست مردم بلوچستان برای استقلال، دیگر قابل نادیده گرفتن نیست و فصل جدیدی در تاریخ این سرزمین رقم خورده است.
شبکه خبری و اطلاع رسانی افغانستان- چنگال